کج پیله را فارغ از تمام جنجال های اکرانش نه به خاطر خودم که به اصرار دخترم به تماشا نشستم.
کج پیله را فارغ از تمام جنجال های اکرانش نه به خاطر خودم که به اصرار دخترم به تماشا نشستم. در ابتدا با تصور آنکه با فیلمی طنز همانند آن چه امروز در سینمای ایران رواج دارد وارد سینما شدم اما در پایان با فیلمی بحث بر انگیز و شریف مواجه شدم که در جزئیات قابل بحث و نقد میباشد، در ابتدا جسارت فیلمساز در انتخاب محتوایی حساس که میتوانست باعث عدم صدور نمایش برای فیلم او گردد و بند بازی روی ساختارهایی که قبل از این بارها به دیوار ممیزی ارشاد خورده بود قابل تحسین و تقدیر است. میتوان گفت علیمردانی با طراحی دقیق و هدفمندش به سلامت از روی این بند نازک عبور کرده است.
در مرحله دوم باید از بازی فوق العاده و قابل تحسین الناز شاکردوست یاد کرد که در سه نقش سخت و چالش برانگیز آن چنان خوش درخشیده است که حالا باید باور کنیم که او به مرحله تازه ای از بلوغ بازیگری رسیده است و «کج پیله» قدمی دیگر برای رشد و تحول او در این عرصه خواهد بود. برای طراحی گریم، طراحی صحنه و طراحی لباس این فیلم بر خلاف اصول معمول سینمای بدنه وقت زیادی گذاشته شده و استانداری بالاتر از فیلمهای این ژانر دارد اما به نظر نقطه قوت این فیلم انتخاب بازیگران و بازیهای یک دست و کم نقص آن است.
ترکیب بازیگران حرفه ای و معروف با بازیگران جوان که در اوج آن بازی جذاب فرنوش نیک اندیش در نقش اعظم را میتوان مثال زد فضایی ملموس و قابل باور را در عین فانتزی بودن داستان ایجاد کرده است.
در مجموع میتوان گفت «کج پیله» را در کارنامه هاتف علیمردانی میتوان اثری قابل قبول اما نه در خور تقدیر دانست چرا که علیمردانی با کارنامه ای چون فیلمهای «ستاره بازی»، «کوچه بی نام»، «آباجان» و «هفت ماهگی» میتوانست برای قصه اش تعلیقهایی عمیقتر و چالش برانگیزتر طراحی کند اما گذشته از آن میتوان به کارگردانی «کج پیله» به دلیل فهم درستش از اصول سینمای تجاری و ساخت فیلمی که در عین حال که از الفبای سینمای بدنه تبعیت میکند اما رنگ و بوی یک فیلم خوش ساخت را دارد و در این روزهای کم رونق اکران توانسته مخاطب عام را به سینما بیاورد آفرین گفت.
در ایران تفاوت ژانر اجتماعی با کمدی را بیشتر در نوع روایت و قصه گویی میشناسیم و عموما بیننده در فیلمهای پاپیولار این چنینی بر خلاف فیلمهای اجتماعی انتظار دارد در پایان به جواب درست و قانع کننده ای در رابطه با قصه و کارکترها برسد که در کج پیله
با یک ساختار شکنی غیر معمول، روایتی فانتزی و دور از انتظار به بیننده عام ارائه میشود که بازخورد آنرا در آینده میتوان بررسی کرد، اما فارغ از این مسائل پی رنگ فیلم و کانسپت آن داستانی جذاب دارد که بیننده را تا پایان در گیر خود میکند. در مجموع کج پیله با تمام ایرادهایش فیلمی جذاب و دوست داشتنی است که دیدن آن را می توان به دیگران توصیه کرد.