امیر ژوله در مقام نویسنده فیلمنامه، تلاش کرده تا از قصه ای نه چندان تازه کمدی قابل تحملی خلق کند که در این مسیر چندان موفق نشان نداده است. در عین حال، به نظر میرسد که محصول نهایی تفاوت زیادی با فیلمنامه اولیه داشته و تنها کافی است که تماشاگر به عنوانبندی پایانی و به خصوص قسمت مربوط به بازیگران و نقشهایشان مراجعه کند!
کمدی روستایی به عنوان یکی از زیرشاخه های سینمای کمدی، عمری طولانی در سینمای ایران داشته که همچنان فرمول های خاص آن در جذب تماشاگر تا حدود زیادی جواب می دهد. برای مثال می توان به کمدی هایی نظیر: «اتوبوس» و «ساوالان» از ساخته های یدالله صمدی در کنار نمونه های تازه تری همچون: «خجالت نکش» به کارگردانی رضا مقصودی و «شه سوار» ساخته حسین نمازی اشاره کرد.
ژانر وحشت با وجود آن که علاقمندان زیادی در ایران دارد، آن چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته و اندک نمونه های ساخته شده نیز عموما با اقبال عموم مواجه نشده اند. بخش مهمی از آن به ناتوانی سازندگان این آثار در بومی کردن قصه ها و بهره گرفتن از المان های آن بازمی گردد. سریال «ازازیل» ساخته حسن فتحی که این روزها در حال پخش از پلتفرم نماوا است، در همین حوزه ...
در عرصه شبکه خانگی اینکه کمیت تولید را با کیفیت پیوند بزنیم بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد و اینکه پلتفرم ها بتوانند هم آثار در ژانرهای مختلف ارائه کنند و هم شرایط تعدیل قیمت اشتراک را ایجاد کنند بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد.
در سینمای ایران که پرده های آن به کمدی های شبیه به یکدیگر و اندک ملودرام های تلخ اجتماعی اختصاص پیدا کرده، تماشای فیلمی همچون: برف آخر به کارگردانی امیرحسین عسگری اتفاق غیرمنتظره ای به نظر می رسد.