در قسمت نخست و از همان سکانس آغازین، شاهد فضایی پرتنش میان مثلث مهیار، نسرین و خسرو هستیم
یادداشتی درباره سریال «محکوم»
قاتلانه، عامدانه، عاشقانه!
13 مهر 1404 ساعت 6:32
در قسمت نخست و از همان سکانس آغازین، شاهد فضایی پرتنش میان مثلث مهیار، نسرین و خسرو هستیم
سال ها پیش و در میانه دهه هفتاد، رخشان بنی اعتماد در «بانوی اردیبهشت» به سراغ قصه ای با محوریت زنی در آستانه میانسالی رفت که برای ازدواج مجدد با پسر جوان خود به مشکلات زیادی برخورد کرد. حال این روزها با سریالی جنایی به نام «محکوم» ساخته سیامک مردانه مواجه ایم که از همین خط داستانی به عنوان ستون اصلی آن بهره گرفته است.
در قسمت نخست و از همان سکانس آغازین، شاهد فضایی پرتنش میان مثلث مهیار، نسرین و خسرو هستیم؛ اولی پسر جوان نسرین دادیار دادگستری است که می خواهد جلوی ازدواج مادرش با خسرو که روان پزشک است را بگیرد. دومی و سومی هم آدم های بالغی هستند که پس از مدتی آشنایی تصمیم به ازدواج در میانسالی گرفته اند. آشنایی با شخصیت ها در قسمت نخست به خوبی صورت گرفته و مساله شان تا حدودی روشن می شود.
به این سه نفر، شخصیت های دیگری هم اضافه می شوند که در ادامه نقش پررنگ تری در پیشبرد قصه پیدا می کنند. برای نمونه می توان به وکیلی اشاره کرد که زمانی عاشق نسرین بوده و حال در آستانه ازدواج مجدد او، به عنوان یک تهدید بزرگ وارد داستان می شود. داستانکی هم با محوریت تکه زمین محل اختلاف بین نسرین و خانواده همسر متوفایش شکل گرفته که نقش این عاشق قدیمی را برجسته تر می کند. تابان دختر خسرو هم یکی دیگر از شخصیت های محکوم است که نقطه عطف کلیدی محکوم را با کشته شدن اش در پایان قسمت نخست شکل می دهد.
عطفی که مهیار را در مقام قاتل قرار داده و نسرین را روی لبه تیغ می گذارد. زنی از تبار قانون که باید تمام تلاش خود را برای تبرئه پسرش به کار ببندد. با ورود همسر سابق خسرو به قصه، تم انتقام پررنگ شده و تنش بین او، خسرو و نسرین بالا می گیرد.
در قسمت های چهارم و پنجم محکوم، پیامک های ردوبدل شده بین کامیار و تابان که دوطرفه پاک شده، قصه را وارد مرحله تازه ای کرده و عطف خوبی را رقم می زند. به این ترتیب، نسرین از انفعال پیشین خارج شده و کنشمند نشان می دهد. تا جایی که پرونده های قدیمی را بیرون کشیده و برای یافتن آدمی که به واسطه کینه شخصی سراغ مهیار آمده اند، به آب و آتش می زند.
مردانه در «محکوم» سراغ مولفه های ژانر پلیسی_معمایی رفته و با پوشاندن تکه هایی از داستان، سعی در ایجاد سوال های مختلف در ذهن تماشاگر دارد. مهمترین آن هم سکانس قتل تابان با ضربات متعدد چاقو است که تمام شواهد هم دلالت بر قاتل بودن مهیار دارد. بازپرس ویژه قتل، دیگر شخصیت کلیدی محکوم به حساب می آید که به قصه اضافه شده و نقشی کلیدی در باز کردن گره فیلمنامه خواهد داشت.
سریال هایی از این جنس نیاز به ریتم بالا چه در فیلمنامه و چه در تدوین دارند که مردانه هم در این زمینه تلاش زیادی به خرج داده اما همچنان مشکل ریتم در بسیاری از لحظات کار به چشم می آید. در عین حال محکوم شباهت های زیادی به سری زخم کاری دارد که می توان بخش مهمی از آن را به حضور کارگردان در تیم کارگردانی زخم کاری و نام محمدحسین مهدویان در مقام مشاور کارگردان محکوم مرتبط دانست. برای مثال هم می توان به کل سکانس خاکسپاری تابان اشاره کرد.
مردانه در کستینگ محکوم تلاش کرده زوج سازی مناسبی را انجام دهد که یکی از آنها کوروش تهامی و ساره بیات است که تا حدود زیادی شکل گرفته و باورپذیر به نظر می رسد. الهام کردا هم در نقش مادری فرزند از دست داده و سرشار از نوسان، خوب ظاهر شده و نگاه تماشاگر را به سمت خود می کشاند. حضور مهران غفوریان در یک نقش مکمل نیز می تواند برگ برنده محکوم در قسمت های آینده باشد. در طرف مقابل، بازیگران جوان و تازه کار محکوم، چندان موفق نبوده و خامی زیادی در بازی هایشان به چشم می خورد.
«محکوم» به عنوان یک سریال جنایی_معمایی در پنج قسمت پخش شده تا حدود زیادی موفق بوده و توانسته قلاب خود را به مخاطب وصل کند تا جایی که منتظر تماشای ادامه آن بماند.
سپیده خانمحمدپور
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
کد مطلب: 5416